شبح
هیچی دیگه جز غم
| ||
|
سلام ای آشنا با من،بیا همسایه من باش،چراغ روشن خانهبیا تاقاصدک هارا فرستم پیشوازت یار،شقایق را کنم قربانی عشقت،بیا تا بعد از این شبها تو باشی ماه تابانم ، بیا چشمم به در خشک و نگاهم سوی تو جاریستاگر مُردم… مزارم را پر از گل کن ،جوابی ده سلامم را ، سپس چون ابر پر باران،ببارو قبر من را اشک باران کن که شاید اشک ها کمتر کند از آتش عشقت،و بعد از آن… بگو با چشم گریانت :سلام ای آشنا با منچه دیر آمدم افسوستو رفتی و محبت رابه خاک سرد بسپردی…..نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراح قالب : پیچک | Weblog Themes By : Pichak.net ] |